آیهان و جشن یلدا
چهارشنبه ۱۱ آذر ۹۸ ساعت ۲:۳۲ سلام ناز پسرم شنبه عصر دیدم بی حالی گفتی مامان سرم داغه منم تبسنج گذاشتم دیدم ۳۸ونیم تب داری😢شیاف کردم کلی پاشویه هر کاری کردیم تبت قطع نمیشد آخرسر گفتیم بهتره بریم بیمارستان چون دیگه دیروقت بود و مطبی باز نبود. ساعت ۱۲ بیمارستان کودکان بودیم بعد ۳۴نفر😨بالاخره نوبتمون شد گفت گلوش چرکی شده برا همین تب کرده برات شربت و قرص نوشت و خریدیم و اومدیم خونه ساعت ۳ شده بود. تا صبح بیدار بودیمو پاشویه کردیم.یکشنبه و دوشنبه مدرسه نرفتی کلی ناراحت بودی که من تا حالا غایب نبودم و الان از درس عقب میمونم منم تو خونه کلا باهات کار کردم از کلاسم جلو زدیم. ۳شب تموم نتونستیم بخوابیم تب داشتی. انقد پاشویه کرده بودیم...